دیکشنری
داستان آبیدیک
relativein law
ɹɛlətɪvɪn ɛle͡idʌbəlju
فارسی
1
عمومی
::
خویشاوند سببی، خویش سببی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RELATIVE PRONOUN
RELATIVE RECOVERY
RELATIVE RISK
RELATIVE RISK AVERSION
RELATIVE RISK INCREASE
RELATIVE RISK REDUCTION
RELATIVE RISK SCORE
RELATIVE SALES VALUE METHOD
RELATIVE SCALE
RELATIVE SERIALITY MODEL
RELATIVE STRENGTH
RELATIVE TERM
RELATIVE TO
RELATIVE TOPOLOGY
RELATIVE VALIDITY PERIOD
RELATIVEIN LAW
RELATIVELY
RELATIVELY CLOSED SET
RELATIVELY COMPACT SET
RELATIVELY OPEN SET
RELATIVENESS
RELATIVISM
RELATIVISTIC
RELATIVITY
RELATIVITY OF KNOWLE
RELATIVITY THEORY
RELATIVIZE
RELATOR
RELAX
RELAX HOLD ON
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید